جدول جو
جدول جو

معنی روده درازی - جستجوی لغت در جدول جو

روده درازی
پرحرفی، پرگویی
تصویری از روده درازی
تصویر روده درازی
فرهنگ فارسی عمید
روده درازی
(دَ / دِ دِ)
پرگویی. پرحرفی. درازنفسی. پرچانگی. اطالۀ کلام. کثرت سخن. رجوع به روده دراز و روده درازی کردن شود
لغت نامه دهخدا
روده درازی
پر حرفی دراز نفسی
تصویری از روده درازی
تصویر روده درازی
فرهنگ لغت هوشیار
روده درازی
پرحرفی، پرگویی، وراجی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روده دراز
تصویر روده دراز
کسی که بسیار حرف می زند، پرحرف، پرگو
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ یِ دِ)
ایلاووس. (لغات فرهنگستان). رجوع به روده و ایلاووس شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ دِ)
کسی که در تحریر و تقریر تطویل بلاطائل کند. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). پرگوی. پرحرف. بسیارگوی. درازنفس. پرچانه. بسیارسخن. مکثار، کنایه از صاحب فتق هم هست و آن بیماری است که بسبب زور بیجا، روده در بیضه فرود آید و بیضه بزرگ شود و صدا کند و گاهی پر باشد و گاهی خالی، گویند اگر استخوان خرما را در آتش نهند صاحب باد فتق را درد گیرد و بی تاب شود. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی)
لغت نامه دهخدا
(تُ / تَ شُ دَ)
پرگویی کردن. پرحرفی کردن. بسیار سخن گفتن. پرچانگی کردن. کثرت کلام داشتن. اطناب کردن. در سخن گفتن بسیار طول دادن. رجوع به روده دراز و روده درازی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از روده دراز
تصویر روده دراز
پرگو، پر حرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روده دراز
تصویر روده دراز
((دِ))
پرحرف، پرچانه
فرهنگ فارسی معین
پرحرف، پرگو، وراج
فرهنگ واژه مترادف متضاد